نگاهی به زندگی و آثار داوود ملکزاده به نقل از کتاب «گزنههای گردنه»
داوود ملکزاده متولد 29 مهر 1361 آستاراست. دوران ابتدایی را در مدرسهی ظهیرنیا(72-1367)، راهنمایی را در توحید و دورهی متوسطه را در دبیرستانهای آستارا سپری کرد. دیپلم ریاضی گرفت اما ادامهی تحصیلاتش را در ادبیات دنبال کرد. علاوه بر شعر و شاعری، عمدهی فعالیت او روزنامهنگاری و تدریس بودهاست. کار جدی مطبوعاتی وی با انتشار ترلان در سال 81 آغاز شد و بعد از آن در «بلم» (دانشگاه پیام نور) و «پیک آستارا» (خط آخر) و ویژهی ادب و هنر «سیزده» تکمیل شد. وی از مهر ماه 1395 مدیرمسئول و سردبیر دوهفتهنامهی «آستارای فردا» میباشد. داوود ملکزاده همپای شعرنو، در حوزهی شعر کلاسیک هم فعالیت داشته و دارد، و تاکنون دو مجموعه رباعی هم منتشر کرده است. مجموعهی شعر «تهران برای شعر شدن شهر کوچکیست» او به چاپ سوم رسید و در جشنوارهی شعر قیصر، نامزد دریافت بهترین کتاب سال شد.
وی دوران کارشناسی را در دانشگاه پیام نور(1385) و کارشناسی ارشد را در دانشگاه آزاد اردبیل(1389) سپری کرده است. موضوع پایاننامهی وی در ارشد «طنز در اشعار عمران صلاحی» بود که در تاریخ بیستوهفتم شهریور هشتاد و نه(روز شعر و ادب فارسی) ارایه کرد و با نمرهی عالی(بیست) کار خود را به پایان برد. استاد راهنمای این پایاننامه دکتر محمد فرهمند و استاد مشاور دکتر قدمعلی سرامی بود.
وی هماکنون دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد تهران واحد جنوب است. داوود ملکزاده معلم رسمی آموزش و پرورش است و در کنار آن از سال 89 به تدریس در دانشگاهها مشغول است. وی همچنین مدیریت انتشارات بلم را در آستارا اخذ کرده است و قرار است به زودی کتابهایی به وسیلهی این انتشاراتی، منتشر شود.
(به نقل از کتاب گزنههای گردنه، انتشارات فرهنگ ایلیا)
.
نگاهی به آثار داوود ملک زاده از دیدگاه منتقدان
آنچه در ذیل میآید بخشی از نقد و نظر منتقدان در خصوص شعر و شاعری وی است که در در خصوص کتابهای شعر وی در نشریات متعدد منتشر شدهاست:
«داوود ملكزاده با چهار كتاب شعر و چهار هزار فكر بكر، جواني خود را به پاي شعر و فرهنگ گذاشته است، بدون اينكه جواني كردهباشد. همزمان سردبير و شاعر و نويسنده و معلم بودهاست. شاعران جوان زيادي را به جامعهي ادبي معرفي كردهاست. در معرفي شعر فرانو يكتنه كوشيده و حالا خود، شاعر مستقلي شدهاست. نشريهي ادبي «بلم» را در دوران دانشجويي منتشر كرده و حالا نشريه استاني «خط آخر» را با ويژهي ادبي «سيزده»، سردبيري ميكند.»(اکسیر، 1392، 4) «او یکی از کوشندگان اصلی شعر فرانوست که برای معرفی آن از سال 81 فعالیت پیگیری داشتهاست... اولین شعری که از داوود ملکزاده توجهم را جلب کرد سال 79 بود ـ که من در کسوفی ده ساله بودم ـ با نام «جیکجیک» شعری از شاعری 18 ساله، شعری که در حد خود استارت شعرهای فرانویی شد: «جیکجیک را / ـ مادرت ـ / همین دیروز / برای تو هجی کرده است / و تو امروز بیهیچ صدایی / خود را خروس میخوانی / و غرور خویش را / برای مرغكان این باغ / به مزایده گذاشتهای...»(اکسیر، 1388، ص6).
«داوود ملکزاده در مجموعهی شعر تهران براي شعر شدن شهر کوچکيست، تجربههايي هر چند مکرر ولي قابل توجه داشتهاست. سادگي در شعرهاي اين مجموعه، تجربهاي است که داوود آن را دريافته و متن خود را به مخاطب نزديک کردهاست. از خانه که بيرون ميزنم؛ / جيبهايم را چک مي کنم / پول، کليد، يادداشت روزانه... / و يک مشت سلام / که در پياده رو / سرم را بالا بگيرم. مناسب بودن سادگي در شعر بالا از آنجا است که سادگي فصل مشترک معنا و زبان شدهاست. اما در نمونههاي ديگري از اين مجموعه، سادگي، ناشي از کممايه بودن چيزي است که دستمايهی شعر قرار گرفته است.»(نصرتاللهی، 1387: 13). «همانطور كه به ديد ميآيد، بر جلوههاي گوناگون طنز تاكيد شدهاست، يعني همان كه داوود ملكزاده در تهران براي شعر شدن شهر كوچكيست بر آن نظر داشته است. از همين روي است كه با تمهيدات گوناگون شكلگيري طنز در اين مجموعه روبهرو ميشويم.»(قربانعلی، 1387: 19). «هر چند شعر پسامدرن نیاز آنچنانی به فرمولبندیها ندارد، اما شعر داوود گاهی انگار نمیخواهد در حدود فرانو در بماند. شاعر میداند برای ایجاد شعر فراخور و توانمند باید بنیهای مستقل و توانمند با جهانبینی عمیق داشته باشد... مدرنیسم در شعر، موجی ساده دارد و ما را به یاد بابانیما میاندازد که خواسته شعر را به نثر نزدیک کند. شاعر به دنبال واژههای شاعرانه و ارکاییک در ارگانیسم شعری نمیگردد. او جریان دارد؛ حتا در ایماژهای سادهی پستچی و روزمرهگیها... داوود ملكزاده را از معدود شاعران مدرنیسم میتوان نامید که از کانال کلاسیک (غزل و رباعی) هم به سلامتی گذشته است...» (پوررستم، 1389: 7).
انتشار مجموعه رباعی «دو واو» بعد از کتاب «تهران برای شعر شدن شهر کوچکیست» حادثهی غیر منتظرهای بود که بحثهای فراوانی برانگیخت. شاعر در مجموعهی «تهران براي...» انسان دردمند و صمیمی، گاهی عاشق و بیشتر اجتماعی با نگاهی بسیار عمیق بود. در این مجموعه ناگهان، شاعر دیگری میشود و هر چند در ردیف رباعیسرایان موفق قرار میگیرد اما ریخت و فرم و زیباییشناسی شعرش به کلی تغییر میکند. نگاه تازه به پیرامون، او را از شاعر حقیقتگرای رئالیستی به جهان دیگری پرتاب میکند که به لحاظ محتوایی شاید در دو قطب ذهنیگرایی و دروناندیشی و برونگرایی تعلیمی جریان دارد که البته با اتکا به جریانات روزمره و تجربیات شخصی به مسیر واقعی رهنمون میشود.»(مولاییفرد، 1387: 4) «شاعر به طنز در شعر توجه ويژه داشته است. اين نكته نه فقط در چند رباعي آخر كه نام طنز را بر سردر ِ خود دارند، كه در تمامي رباعيهاي دفتر حضور دارد و اتفاقاً حضور گيراتر و شاعرانهاش را هم در همان شعرها تجربه ميكند. زبان ملكزاده در این مجموعه به درستي، زبان نزديك به معيار انتخاب شدهاست تا صميميت و طنز كار دل نشينتر شود. اما لغزشهايي هم در كار هست كه فصاحت و رواني را كم ميكند و گويا ضرورتهاي شعر كلاسيك مسبب آن است.»(بهرامپرور، 1389: 8)
«مجموعهی آستارا تنها بندر بیکشتی حالت ایستایی دارد؛ ملکزاده در شاعرانگیاش نه با جهان هستی در میافتد و نه خواهان تغییری است و نه به چرایی پاسخ میدهد و نه پرسشی دارد. او گزارشگر روحیات و احساسات خویش است... با این انعطاف زبانی، ملکزاده در جستوجوی مولفههای زیباشناسانه و المانهای خودبودگی در شعر است؛ فضا هم بیشتر ایدهآلیستی و از دغدغههای اجتماعی خبری نیست. نسبت به پدیدههای عینی ذهنی، سعی در احضار ابژهها دارد که حاصلش تصویرسازی یا معناآفرینی است، شعرها لایه پنهانی ندارند، تکمحوری و تکمعناییاند؛ موتیفها بین دو فضای ذهن و عین معلقاند. متن مبتلا به زبان گزارشگری میباشد و شعر تلاشمند ثبت هویت زبانی است. در آستارا تنها بندر بیکشتی، تصاویر روایی نظامند نیستند، شاعر تنها روایتگر تجسم مادیّت زبان است.»(داوودی حموله، 1392: 9). «در بسیاری از شعرهای این مجموعه، حال و هوای شاعر با نشانههای طبیعت پیوند خورده و با ارجاع کلمات به بیرون از متن، جریانات معمول زندگی، با زبانی ساده اما شاعرانه گفته میشود... شاعر «آستارا؛ تنها بندر بیکشتی» در برخی از شعرهایش، عشقها و آرزوها را به سمت حسرتی عریان و نتیجهگیری در متن میکشاند که تاویلپذیری را برای مخاطب پایین میآورد و فضای شاعرانه را به سمت نثر میکشاند.»(براهیمی، 1392: 6). «داوود مثلثيست كه يك سمت او به شعر فرانو تعلق دارد، از آلوده كردن محيط زيست و پلشتيهايي كه در اين جهان ايجاد شدهاست عصباني است؛ دوم تم يا بنمايههاي عاشقانه كه با زباني طنزآميز بيان شدهاست... داوود ملكزاده شاعر خوبي است وَ چم وُ خم كار را ميداند، نبايد به صرف لذت زودگذر و بازيهاي هنري، در دام چالهي هنرهاي ديگر بيفتد.»(شریفی، 1392: 14).
دربارهی غزلها اکبر اکسیر چنین نوشته است: «داوود ملکزاده متولد1361ـ آستارا در زمینهی غزل چندین برابر سن خود تجربه دارد او با زبانی ساده، تیزبین و هوشمندانهی خود به سراغ غزل میرود خواب قافیه را بر میآشوبد. در خوابگه ردیف آب میریزد و با حداقل 5 بیت، حواس پنجگانهي مخاطب را به آتش میکشد... یکی از ویژهگیهای غزلهای داوود وسواس عجیب او در انتخاب ردیف است ردیف در غزلهای داوود گاهی کل غزل را موقوفالمعانی میکند و خیلی راحت مخاطب را تا مقطع غزل به دنبال میکشد انگار که او با مخاطباش به مکالمه نشسته است به طوری که اگر این غزلها را به صورت نثروار دنبال هم بیاوریم چیزی از ارزش غزل کم نمیشود و در همین تسلسل است که درد را با مردم زمانهاش میآمیزد و به کشف و شهودی شاعرانه دست مییازد.»(حوزهی هنری گیلان، 1382: ص 113-120).
(به نقل از گزنههای گردنه، ذیل نام داوود ملکزاده)
.
برای مطالعهی اشعار، مصاحبه ها و نوشته های دیگر داوود ملکزاده، پستها و لینکهای همین وبلاگ را ببینید. همچنین به وبلاگ زیر مراجعه کنید:
http://2vav.persianblog.ir
پیج اینستاگرامی داوود ملک زاده:
Davood.malekzaade.2vav
.
برای خواندن اشعار داوود ملکزاده، علاوه بر وبلاگ و سایتها، میتوانید به کتابهای داوود ملکزاده مراجعه کنید. همچنین گزیدهای از اشعار کلاسیک و نوی وی، در کتاب «گزنههای گردنه» آمده است که علاوه بر ملکزاده، شعر سایر شاعران آستارایی هم در آن آمده است.
برای تهیهی کتابها میتوانید به کتابفروشی حکیم نظامی، واقع در «آستارا ـ خیابان حکیمنظامی ـ روبهروی بانک مسکن» مراجعه نمایید. همچنین کسانی که در آستارا نیستند میتوانند با شمارهی 01344827917 تماس بگیرند تا کتابها به صورت پستی، برایشان ارسال شود.
فهرست کتابهای منتشرشدهی داوود ملکزاده، در قسمت پروفایل همین وبلاگ قابل مشاهده است.
استاد دکتر احمد ابومحبوب درگذشت...
ما را در سایت استاد دکتر احمد ابومحبوب درگذشت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2vav بازدید : 420 تاريخ : سه شنبه 14 اسفند 1397 ساعت: 17:36